xalvat@yahoo.com m.ilbeigi@yahoo.fr |
http://www.geocities.com/kabuli.geo «صمد» در قلب من است
علي رضا نابدل ( ١٣۲٣ – ١٣٥٠) ( اين شعر از آذري به فارسي ترجمه شده است.)
سخن از جدايي گفت «قارانقوش» در لحظهايكه مردان با مروت را چشم بر راه بود به قلب طوفانها زد و خود را به دست فراموشي سپرد. اينك من، جواب «اولدوز» را چه بايد بدهم. به هنگام زمستان كه كوههاي برفپوش سراغ ميگيرند. از رعناترين و مهربانترين فرزند تبريز؛ فرياد ميزنم: اي كوههاي بلند. بستر مهآلود (ارس) را بگرديد! «كجاست صمد؟» به طعنه بپرسيد اگر دشمن مشت بر سينه ميكوبم و ميگويم: صمد در وجود من و در قلب من است. مبارزه را در ايستاده، كه مردهاش نيز از مردمش جدا نيست. جان ميبخشد ما را صداقت او از عشق پرالتهابش الهام ميگيريم. هر آن سر ميزند به قلب ما، و از كشتهء خويش مواظبت مينمايد. آنكه سخن ميسرايد نميپايد، و آنچه نميپايد سخن اوست، يقين كه خلق قصه عدالت را واقعيت خواهد بخشيد. خذلان درخواهد افتاد، به خانه ستم، از عدل. و دشمن صمد را رو در روي خود خواهد ديد. اين قصهايست كه خلقها ميسرايند. اگر يكي از صدا بيفتد، ديگري به صدا درميآيد. قصه گو باز ميماند، و قصه دوام مييابد. به خلق زندگي ميكند آنكه در اينجا ميبالد. «اولدوز» را بگوييد دلواپس نباشد كه عشق صمد را در وجود خويش جاي دادهام. صمد در وجود من و در قلب من است ...... و انتقام خواهد كشيد از دشمن خلق.
|