از روزه اولش داد زديم ، حنجره
مونو پاره کرديم که تا اين رژيم هست ، هيچ اصلاح طلبی از درونش بيرون نمياد ،
کو گوشه شنوا ! آخه آخوند باشيو اصلاح طلب ! چی چيرو ميخای «اصلاح» کنی ؟ تمومه
خرافاتاتو ؟ خُب اگه اصلاج کنی ، ديگه تو لباسه آخوندی نمی مونی . يه عُمر به
مرده خوری عادت کردی و می دونستی تا مرده پشت مرده را نيندازی ، بی آبو نون
ميشی . اخه وجودتون واسيه اينه که از خداتون ، شبو روز ، التماسه مرگه ديگرون و
بساطه گريه و زاری را انداختنو بکُنين . آخه شُد يه دفعه، فقط يه دفعه ، از
شادیو و زندگيه خوش تو اين دنيا بگين ؟ همش عذابو عذاب به دهن دارين و خوشبختی
تو اون دنيا ! آخه پدرسگا چرا خودتون ، تو اين دنيا ، کيفه دنيارو می کنين و
ماها همش بايد عذاب بکشيم ! گور به گوره پدرتون که تفاله هائی مث شماها راه
انداخت !
گور به گور پدره هرچی « روشنفکری » که خايه هايه شما وحشيارو ماليد و حالا که
شما هارو در خطر می بينه ، يهو « اتحاد جمهوری خواهان » را ميندازه ! آخه اين
فرخ نگهدارارو آدمن که بخوان مارو نجات بدن ( بقيه رو نام نمی برم ، خودشون
خودشونو ميشناسن ) ! کثافتا خيال کردن که حالا نوبته گوزگوزايه مث اونا شده ! و
يه عده از دوستداشتنيا چرتو پرتاشون باور کردنو با تمومه وجود وارده ميدون
شُدَن . چَنتاشونو ميشناسم ، واقعن موجواته دوست داشتنين . آخه شماها ، با اين
همه سال سابقه، چطور تو اين هَچَل ، تو اين گُه دونی افتاديد ؟ واقعن دوسِتون
دارم و موندم چرا، چرا ، چرا شماها !
24 بهمن 82 / 13
فوريه 04
|