xalvat@yahoo.com        m.ilbeigi@yahoo.fr          

                             

آینده سپاه پاسداران، پس از فرو پاشی جمهوری اسلامی

فرامرز دادرس


دراین زمان ، تنها وضعیت کنونی سپاه پاسداران ،مورد نظر قدرتهای خارجی و مردم می باشد. وکمتر کسی نسبت به آینده این گروه شبه نظامی،نیمه رسمی و اید ئولوژیک ،در فردای فرو پاشی رژیم جمهوری اسلامی می اندیشد.

باید در نظر داشت، که این رخداد دیر یا زود انجام می شود، و برآیند آن نخست گریبانگیرخود سپاهیان ،و سپس خانواده ها آنان را خواهد گرفت.و مردم  ایران، و دولت آینده کشور، و کشور های خارجی نیز خواه و ناخواه در این میانه بگونه ای درگیر خواهند شد.

خلافت جمهوری اسلامی، یا با خیزش مردمی، و یا با حمله کشور های بیگانه فرو پاشیده خواهد شد
 

وبا نگرش به شمار زیاد پرسنل این نیرو، ازهم اکنون بایستی راه کار های بایسته در نظر گرفته شود، از سویی دیگر، در تاریخ29 سپتامبر 2007، نیروی بسیج مردمی نیززیر فرماندهی سپاه پاسداران قرار داده شده است ، و در نتیجه شمار این نیرویی که بزودی در فهرست سازمان های تروریستی جهانی قرار خواهد گرفت بیشتراز پیش خواهد بود.

باید در نظر داشت ،که شمار زیادی از سپاهیان بدلیل دسترسی نداشتن به آگاهی ها ،و رویداد های جهانی ،مانند بیشتر مردم ایران، از همه جا بی خبر می باشند، و در زیربمباران تبلیغاتی رژیم قرار دارند، و شاید اگر هر چه زودتر ازسرانجام ناخوشایندی که در انتظار آنان است ، آگاه شوند ،دست از پشتیبانی از رژیم در حال سقوط بردارند ،و خود نیز با پیوستن به مردم گامی تاریخی بردارند ،و راه را برای فروپاشی رژیم جمهوری اسلامی هموار نمایند

از هم اکنون در زمینه های سیاسی ، اقتصادی و نظامی ، صاحبنظران  ایرانی و خارجی ،جنبه های گوناگون این تصمیم آمریکا را در باره سپاه پاسداران پیش از فرو پاشی رژیم جمهوری اسلامی،  به ارزیابی گذاشته اند.

در پی پیشنهاد سناتور جمهوریخواه جان کیل، و سناتور مستقل جوزف لیبرمن ، روز چهارشنبه 26 سپتامبر 2007، یکروز پس از تصویب در مجلس نمایندگان آمریکا، سنای آن کشور نیز با 76 رای مثبت د ربرابر 22 رای، از دولت آمریکا خواست که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را، در فهرست سازمان های تروریستی قرار دهد. وهم چنین گفته شد، که سپاه پاسداران باید به فهرست سازمان های تروریستی جهانی نیز الحاق شود.

گفته می شود، در صورتی که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در فهرست سازمان های تروریستی قرار بگیرد، برای نخستین بار خواهد بود که یک سازمان دولتی در این فهرست قرار گرفته است.

در حال حاضر در این فهرست نام گروه هایی چون القاعده، سازمان مجاهدین خلق، حزب کارگران کردستان ترکیه (پ کا کا) و حزب الله لبنان قرار دارند.

کمیسیون اروپا اعلام کرد که هنوز تصمیم ندارد به تصمیم احتمالی برای قرار دادن «سپاه پاسداران در فهرست گروه های تروریستی» بپیوندد.

ولی نباید از نظر دور داشت که این تصمیم در اروپا نیز دیر یا زود اجرا خواهد شد، درگذشته در باره دیگر سازمانهای تروریستی،که هم اکنون در فهرست مشترک آمریکا و اروپا قرار دارند نیز، بهمین گونه انجا م شده بود.

خطبای نماز های جمعه، که سیاست دیکته شده رژیم اسلامی را تبلیغ می کنند، در خطبه های سیاسی خود، با شعار های بی پایه به دلگرم کردن سپاهیان دست زده اند . سرکردگان سپاه که پس از گذشت چند دهه ، ازبرکت خلافت اسلامی ، از سربازی به سرداری، و سپس به سرمایه داری رسیده اند، بهمراه سازمانهای عقیدتی و سیاسی در پادگانها به تبلیغات، و بگونه ای شستشوی مغزی، سپاهیان جوان و ناآگاه با سیاست های جهانی دست زده اند، و با بزرگنمایی دروغین توان نظامی سپاه، و نیروی بسیج و ارتش ، بر پایه گفته معروف « روحیه نیمی از قوا است» در پی بالا بردن روحیه سپاهیان می باشند.

از سوی دست اندرکاران رژیم تلاش می شود، که جای گرفتن سپاه پاسداران را ، درفهرست سازمان های تروریستی جهانی، با بدست آوردن سکوی( قهرمانی جهان ) در مسابقات المپیک بسنجند ، و آن را  یک برگ زرین(مدال طلا) نام نهاده اند ،ولی حقیقت را نمی توان زمان درازی پوشیده نگاه داشت . بگفته خطیب نماز جمعه تهران این یک برگ « زرین افتخار آفرین» است . ولی دیر یا زود  ، پس از فرو پاشی رژیم اسلامی همین برگ زرین به برگ  « ننگین ، شرمساری و پشیمانی» دگرگون خواهد شد، و در فردای فروپاشی رژیم اسلامی این پرسنل سپاه و خانواده هایشان هستند، که تاوان جاه طلبی ها ونادانی های سران رژیم را پرداخت خواهند کرد، پاسداران و خانواده هایشان در ایران و در هر نقطه از جهان آماج انتقام گیری خواهند شد، و جایی برای گریز نخواهند داشت.

در قانون اساسی جمهوری اسلامی در باره سپاه پاسداران چنین گفته شده است:

 اصل ۱۵۰

«سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در نخستین روزهای پیروزی این انقلاب تشکیل شد، برای ادامه نقش خود در نگهبانی از انقلاب و دستاوردهای آن پابرجا می‌ماند. حدود وظایف و قلمرو مسوولیت این سپاه در رابطه با وظایف و قلمرو مسوولیت نیروهای مسلح دیگر با تأکید بر همکاری و هماهنگی برادرانه میان آنها به وسیله قانون تعیین می‌شود».

در تاریخ 2/2/1358 اساسنامه سپاه پاسداران در 9 ماده و 9 تبصره به تصویب رسید . این اساسنامه با پیشنهاد خود سپاه فراهم شد  و پس از دگرگونی های کوچکی به پذیرش شورای انقلاب رسید.

برجسته ترین بخش اساسنامه چنین است:

‹‹سپاه پاسداران با هدف دفاع از انقلاب اسلامی در ایران و گسترش آن در جهان تحت نظر شورای انقلاب با توجه به نظریات و كمك دولت تشكیل شده است. وظایف سپاه در این اساسنامه به تصریح چنین است:

1ـ وظایف نظامی و دفاع در برابر حملات بیگانگان به كشور.

2ـ وظایف انتظامی در برخورد با ضد انقلاب و عناصر مخل امنیت داخلی.

3ـ وظایف اطلاعاتی در حد مسئولیت‌های سپاه.

4ـ حفظ اموال عمومی و جمع آوری اسلحه و مهمات.

5ـ كمك به اجرای دستورات و احكام قضایی (اعم از دادگاه‌های انقلاب یا دادگستری).

6ـ حمایت از نهضت‌های آزادیبخش.

وظایف شش گانه بالا در چارچوب یازده بند در ماده 2 گنجانده شده است.

تا پایان سال 1369، نیروی های مقاومت بسیج ارتش بیست میلیونی و نیروی قدس که پشتیبانی از جنبش ‌های اسلامی را بدوش دارد ، با تصمیم رهبر انقلاب اسلامی به سازمان سپاه افزوده شد و پنج نیروی زمینی، هوایی، دریایی، مقاومت و قدس، ساختار سازمانی  سپاه را می سازند.

و در تاریخ 21 مهر 1370 قانون سپاه پاسداران  به تصویب نمایندگان مجلس شورای اسلامی و به تأیید شورای نگهبان رسید ودر تاریخ 24 مهر 1370 از سوی ستاد فرماندهی كل قوا به سپاه ابلاغ گردید.

این قانون مشتمل بر دویست و سی و پنج ماده و دویست و شش تبصره می‌‌باشد. بر اساس این قانون مأموریت و وظایف كلی سپاه، به شرح ذیل است:

مأموریت

الف. دفاع مسلحانه از انقلاب و دستاوردهای آن و حفاظت و دفاع از كشور در مقابل هر گونه تهدید و تعرض مسلحانه از داخل؛

ب. آمادگی لازم برای مصاف با دشمن مهاجم از مرزها، برای تهاجم و ضربه زدن متمركز«عملیات آفندی» در مواقع لازم؛

ج. جذب،‌ آموزش، سازماندهی، تجهیز و به كارگیری آحاد مردم به منظور تشكیل ارتش 20 میلیونی.

با بررسی اساسنامه و وظایف سپاه پاسداران ،می توانیم به زمینه های اجرایی ماموریت های آشکار و پنهان آنان از گذشته تاکنون پی ببریم.

در بند یکم، سپاه وظیفه ای مانند ارتش رسمی هر کشوری را دارا می باشد.

در بند دوم ، وظایف پیش بینی شده برای سپاه،  وظایف نیرو های انتظامی و امنیتی است، و د راینجا پرسنل سپاه بر پایه این بند در جای کارگزار دادگستری(ضابط قضایی) نیز قرار خواهند گرفت .

  در اینجا لازم است به وظایف کارگزاران دادگستری (ضابطین قضایی) و دژبانی (ضابطین نظامی ) پرداخته شود. بر پایه قوانین زمان رژیم پادشاهی ، و رژیم جمهوری اسلامی ، دو دسته کارگزار(ضابط) دادگستری و ارتشی در قانون پیش بینی شده است.

1- « بر این پایه، بجز پرسنل متخصص دادگستری، مانند دادرسان ،دادیاران ، دادستانها و روسای دادگاهها و پلیس قضایی، برخی از افسران و درجه داران نیرو های انتظامی که دوره های دادگستری (قضایی ) را گذرانده باشند، می توانند در نقش کارگزار(ضابط ) دادگستری، در جاییکه جرمی اتفاق می افتد و یا برای پیشگیری از ارتکاب جرم و جنحه و خلاف، در نبودن مامورین دارای صلاحیت ، نسبت به جلوگیری از آن اقدام نمایند».

2-  « کارگزاران ارتشی (ضابطین نظامی)، پرسنل دژبان یا پلیس ارتش، و افسران و درجه داران سازمانهای اطلاعاتی، و ضد اطلاعاتی می باشند، که دوره های حقوقی دادگستری و ارتشی(قضایی نظامی)  را گذرانده باشند، ودر جاییکه جرمی بوسیله پرسنل ارتشی اتفاق می افتد، و یا برای پیشگیری از ارتکاب جرم و جنحه و خلاف، و در پیوند با جاسوسی برای بیگانان، در نبودن مامورین دژبان و ضد اطلاعات ، دارای صلاحیت، می توانند نسبت به جلوگیری از آن اقدام نمایند».

 در بند سوم سپاه پاسداران وظایف سازمان های اطلاعاتی و ضد اطلاعاتی و امنیتی را دارا می باشد.

در بند چهارم سپاه ،وظایف نیرو های انتظامی (شهربانی و ژاندارمری) رادارا می باشد.

دربند پنجم سپاه پاسداران وظایف کارگزاران دادگستری(ضابطین قضایی) را دارا می باشد.

در بند ششم وظایف سیاسی – نظامی برون مرزی را دارا می باشد.این وظایف بر عهده سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی و سیاسی کشور یعنی وزارت خارجه، و وابستگان نظامی می باشد. و چون مداخله در امور دیگر کشور ها می باشد، ناگزیر بایستی بگونه ای پنهانی و غیر قانونی از نظر مراجع حقوقی، و سیاسی بین المللی، انجام شود.در اینگونه عملیات گاه نیاز به از میان بردن یا (حذف فیزیکی) حریفان دیده شده است. و این خود بخشی از کار های پنهانی می باشد.

بدین ترتیب سپاه پاسداران هم ارتش و هم نیروی شبه نظامی است وهم گروهی عقیدتی و ایدئولوژیکی می باشد.وهم وظایف پلیس و ژاندارمری و دژبانی وزندانبانی را دارا می باشد، وهم وظایف سازمانهای اطلاعاتی و ضد اطلاعاتی و جاسوسی و ضد جاسوسی را بدوش می کشد. وهم پلیس دادگستری ومامور وزارت خارجه و وابسته نظامی است. و هم نیرو های ویژه کماندویی ،و انجام عملیات آشکار و پنهانی، نظامی و اطلاعاتی و براندازی ، و از میان بردن فیزیکی مخالفین خود رژیم ،و مخالفین دوستان رژیم ،را در برون از مرز های کشور نیز دارا می باشد.

بنابراین سازمانی با این ساختار، که در نوع خود در جهان و در درازای تاریخ بی همتا بوده است ،وپرسنل آن ،حتا نیرو های پشتیبانی و خدمات آن ، که شاید بنظر آید که دستشان دور تر از پوست و گوشت، مخالفین جمهوری اسلامی باشد، نیز از اتهامات وارده در امان نخواهند بود. حتا پزشکان سپاه در زندانها نیز در فهرست همکاران بازجویان و شکنجه گران جای خواهند داشت.

برخورد های گونا گونی با پرسنل سپاه پاسداران،  و خانواده ها یشان در فردای فروپاشی رژیم جمهوری اسلامی پیش بینی می شود:

برخورد مردم با آنان

برخورد رژیم آینده با آنان ، در پیوند با  جرایم جنحه و جنایی وضد حقوق بشر

برخورد رژیم آینده با آنان در پیوند با جرایم اقتصادی

برخورد جهانی از سوی دیگر کشور ها با پاسداران بعنوان اعضای یک سازمان تروریستی

1- برخورد مردم

نخستین خطری که پرسنل سپاه پاسداران ،و خانواد هایشان را تهدید می کند، برخورد انتقام جویانه مردم با آنان می باشد .و هنوز ایرانیانی هستند، که در سال 1357 و هنگام فروپاشی رژیم پادشاهی،  اینگونه برخورد ها را بچشم خود دیده اند. و آرشیو های روزنامه ها و نشریات و رادیو تلویزیون های ایرانی و خارجی آن زمان، سرشار از اسناد و مدارک کافی در این زمینه می باشند.

اگر نگاهی به سال 1357 و به روز های پایانی رژیم پادشاهی در ایران بیندازیم ،در می یابیم که همین خوشبینی که امروزمیان پرسنل سپاه پاسداران و نیرو های انتظامی و امنیتی در جاودانگی رژیم وجود دارد ،در هما ن زمان نیز بیش و کم در میان نیرو های ارتش و ژاندارمری و شهربانی و ساواک وجود داشت. و لی نباید از یاد برد که بر پایه آمار ها نزدیک به هفت هزار تن از نیرو های شهربانی و ژاندارمری و ارتش و ساواک و گارد شاهنشاهی ،در روز های آغاز انقلاب اسلامی هدف انتقام جویی مردم و رژیم تازه قرا گرفتند. و در خیابانها بدست مخالفین رژیم شاه کشته شدند، و شماری ا زآنان  نیز در دادگاههای انقلابی تیر باران گردیدند، و خانواده هایشان مورد آزار وتجاوز و بی احترامی قرار گرفتند.

شمار کشته شدگان شهربانی بدلیل تماس بیشتر آنان با مردم خشمگین بیشتر از دیگر نیرو ها بود.

برای نمونه بیست و دو تن از پرسنل شهربانی شهر گرگان، بدست زندانیان جرایم جنایی و مواد مخدر، آزاد شده از زندان ،و دیگر مردم انقلابی، در همان سلولها کشته شدند، و دیده شد که در کنار خیابان روبروی شهربانی ،برخی از کشتگان را پوست کندند. و پیکر های آنان را آتش زدند.

پس از این جنایت ،پیکر های این  کشتگان را حتا درگورستان شهر نتوانستند بخاک بسپارند ، و بستگان آنان به ناچار پیکرهای سوخته و تکه و پاره شده را، به کوه ها و جنگل های پیرامون شهر بردند و خاک کردند .

در همان شهر یک افسر راهنمایی در میدان شهرداری، بدست قصابی در برابر چشمان مردم سر بریده شد.

درتبریز چند افسر شهربانی را که بدست مردم گرفتار شده بودند ، وارونه بدار کشیدند. و نخست چشمهایشان را بیرون آوردند، و سپس آنان را کشتند.

درزابل گروهبان جوانی که فرمانده گروه سربازانی بود، واز میدان مرکزی شهر پاسداری می کرد، را در برابر چشم همگان کشتند، و هستند مردمی که آن روز ها را بیاد دارند.

در پادگان لویزان تهران، شماری از پرسنل گارد شاهنشاهی را، به بهانه این که می خواهند محل خدمت تازه آنان را به آنها ابلاغ کنند گرد آوردند،و بر بالای ساختمان های پیرامون آنها، تیر بار های سنگین جای دادند، و می خواستند همه آنها را یکجا بکشند، ولی افسران و درجه دارانی که در آنجا گرد آمده بودند ، از این برنامه آگاه شدند، و از آن محل گریختند، و پس از تیراندازی کوتاهی، کمیته چی ها ی آن زمان که هسته نخستین  سپاه پاسداران شدند ، چند تن ا زافسران و درجه داران را که نتوانستند بگریزند دستگیر کردند.

درتهران به خانه رئیس شهربانی پیشین ریختند، و،قهرمان بوکس سنگین وزن ایران و آسیا در آنزمان ،که یک شبه تبدیل به مسلمان انقلابی شده بود ، بدختر وی تجا وز کرد، و سپس خود رئیس شهربانی را در پشت بام مدرسه رفاه  تیر باران کردند .

در همه شهر های ایران کم و بیش این کشتار ها، و تجاوزات در باره پرسنل ارتش، و نیرو های انتظامی و امنیتی رژیم پادشاهی انجام شد.

2- برخورد رژیم آینده با پاسداران در باره جرایم جنحه و جنایی وضد حقوق بشر

رژیم آینده ایران از هر گروه سیاسی که تشکیل شده باشند، و چه با انتخابات آزاد و یا بجز آن، حکومت را در کشور بدست بگیرند. یا خود آسیب دیده ارگانهای سرکوبگر رژیم ، و از جمله سپاه پاسداران و نیرو های امنیتی می باشند،  که بنا براین برای این گروهها دلسوزی نخواهند کرد .و یا اینکه ترکیبی از برون مرزی ها و بخش هایی از  اصلاح طلبان و پشت کردگان به رژیم  اسلامی ،حکومت آینده را خواهند ساخت. اصلاح طلبان نیز، بنا بر مصلحت طلبی ،که پیرو آن می باشند، کمک چندانی برای رهایی پاسداران نخواهند کرد .چون خود نیز بنوعی در مظان اتهام و همکاری با آنان قرار خواهند گرفت. بنابراین هرگز برای رهایی این دسته کاری انجام نخواهند داد.

اگر وضعیتی مانند عراق پیش آید، که نیرو های بیگانه ،حکومت را حتا برای مدت زمان کوتاهی بدست گیرند ،همان بر سر مسئولین رژیم و پاسداران خواهد رفت، که بر سر سران رژیم پیشین عراق رفت.

دولت آینده با توجه به منفور بودن سپاه ، وعملکرد آن در درازای بیش ازیک ربع قرن ،کوشش خواهد کرد ، که هر چه زودتر، خود را از درد سر های احتمالی این گروه برهاند. و پس از انحلال سپاه پاسداران ،با استناد به شکایات مردم چه در ایران ،و چه از دیگر کشور های جهان، بیشترین آنان را که اگر هنوز از کشور نگریخته باشند، به دادگاه های ملی و مردمی می کشاند. وبرای آن دسته اندکی که توانسته اند، به کشور های دیگر بگریزند ، در خواست دستگیری و استرداد آنان را از سوی پلیس بین المللی (اینترپل) خواهد نمود.

این داوری ها می توانند ،بجز کیفر های جنحه و جنایی و ضد حقوق بشر، در برگیرنده اموال و دارایی های خانواده درجه یکم آنان، که بیشتر آنها نیز از راه های غیر قانونی و با بهره بردن از قدرت سپاهیگری، انجام شده ،نیز باشند . ودر صورت انتقال این دارایی ها، به خانواده های در جه دوم و سوم و دیگران ،دولت آینده می تواند ، درصورت بررسی و بدست آوردن مدارک کافی نسبت به مصادره این دارایی ها نیز اقدام کند ، تا از این راه بتواند ، خسارات مالی شاکیان  را در دادگاههای ملی و مردمی بپردازد. پس دیگر تعهدی نخواهد داشت که به سپاهیان پیشین وخانواده هایشان، حقوق یا هزینه باز خرید خدمت، یا بازنشستگی و بیمه و درمان، پرداخت کند، و بدیهی است که اگر آنان از وسایل و تسهیلات دولتی، مانند خانه های سازمانی و اتومبیل و بجز اینها بهره می برند این امتیازات نیز از آنها دریغ خواهد شد.

دولت آینده هشیار خواهد بود ، که پاسداران را، دوباره در یک سازمان دولتی بخدمت نگیرد. چون هرزمان با شکایت کسی در درون و یا برون از کشور، ناچار به برکناری پاسدارپیشین، و رسیدگی جرایم او در در دادگاه خواهد بود. و این هزینه و هدر دادن وقت،جز بد نامی برای دولت آینده که بخواهد از خدمت پاسداران در یک سازمان دولتی بهره بگیرد، نخواهد داشت.

دولت آینده ناچار خواهد بود، بدلیل فشار مردمی ،به پیگیری پاسداران گریخته از کشور بپردازد، و حتا مانند دولت اسرائیل پس از جنگ دوم جهانی ، بدستگیری و در صورت لزوم به ربودن متهمینی  که مرتکب جنایت و شکنجه شده اند بپردازد. و آنانرا بدادگاه بکشاند.

این پیگیری و دستگیری ها، با همیاری ایرانیان درون و برون کشور، که آنان را شناسایی نموده اند انجام خواهد شد.

در فردای فروپاشی رژیم اسلامی، شمار زیادی از کارگزاران رژیم جمهوری اسلامی، از کشور خواهند گریخت ، و با نگرش به اینکه، در درازای این بیست و هشت سال ،میلیونها ایرانی نیز در بیرون از کشور و در هر گوشه و کنار جهان زندگی می کنند ، با دیدن همسایگان تازه وارد از ایران بزودی پی خواهند برد ،که این تازه واردان از وابستگان رژیم اسلامی بوده اند، و این خبر را به رژیم تازه و مقامات پلیس محلی کشور های مورد سکونت خود خواهند داد ، تا موجبات دستگیری آنان فراهم شود.

در این جا می توان وضعیت پاسداران را، با وضعیت پرسنل( اس اس ) آلمان نازی، در روزهای پس از فروپاشی حکومت هیتلری در آلمان برابر دانست .

3- برخورد رژیم آینده با پاسداران در باره جرایم اقتصادی

دولت آینده ایران ناچار به رسیدگی به سوء استفاده های مالی پرسنل سپاه پاسداران می باشد. از هنگامیکه سپاه بطور رسمی وارد کار های اقتصادی گردید، تاکنون بیش از صد ها شرکت، به گونه های تعاونی و پیمانکاری و بازرگانی و صنعتی، وابسته به سپاه یا بسیج ،در همه کار های اقتصادی کشور شکل گرفته است ،این بجز شرکتهای آشکارو پنهان وابسته به سپاه ،در دیگر کشور های جهان بویژه امارات متحده عربی در خلیج فارس می باشد.

گفته می شود که نزدیک به شش هزار شرکت ایرانی ،در کشور امارات متحده عربی ،به ثبت رسیده و به تجارت پرداخته اند ، که بخش بزرگی از این شرکتها بگونه مستقیم و یا غیر مستقیم ،وابسته به سپاه و یا پرسنل سپاه می باشند.

سپاه به بخش بزرگی از اقتصاد ایران دست انداخته است، از شرکت های خودرو سازی، تا پیمانکاری خطوط انتقال نفت و گاز، و قاچاق نفت عراق د ر زمان تحریم رژیم عراق از سوی سازمان ملل ، و ایجاد اسکله های غیرقانونی، و واردات لوازم خانگی و آرایشی حتا در زمان ممنوعیت ورود آنان بکشور .

رد پای سپا ه و بسیج ،در انتقال و پخش مواد مخدر در کشور، و اداره و گسترش فحشا ، باجگیری و زور گیری، وصادرات زنان و دختران ایرانی، برای فحشا در کشور های جنوب خلیج فارس، از میان بردن و تاراج آثار تاریخی کشور، و فروش و انتقال آنها به بیرو ن از کشور، وهزاران کار غیر قانونی و خلاف در کشوردیده شده است.  

4- برخورد جهانی از سوی دیگر کشور ها

هنگامیکه سپاه پاسداران از سوی آمریکا ، و سپس در گام های بعدی، از سوی کشور های مشترک اروپا و دیگر کشور های جهان، درفهرست سازمانهای تروریستی جای گیرد ، دیگر کشوری نمی تواند از نظر قوانین حقوقی، پاسداران را بنام پناهنده بپذیرد. و بنابراین خانواده های آنان نیز مانند همسران و فرزندان، و پدرو مادر، از شرایط دارا بودن کارت اقامت در کشور های خارج بی بهره خواهند ماند. ونکته دیگر اینکه بیشتر این سپاهیان دارای شماری همسران دایم و موقت هستند ،و این خود یک گرفتاری دیگری برای آنان در بر خواهد داشت.

شماربسیار کمی از سران پاسداران، که بتوانند از ایران بیرون رفته و بامید داشتن پول، در برخی از کشورها، و درگوشه و کناری بزندگی پنهانی بپردازند، بجز اینکه همواره در نگرانی شناخته شدن و دستگیری و استرداد بسر خواهند برد، نمی توانند از دست باند های جنایت پیشه و مافیایی ،که همیشه بدنبال چنین شکار های در گوشه و کنار جهان می گردند د رامان باشند .

در صورتیکه پاسداری بتواند به بیرون از کشور بگریزد، این وظیفه پلیس کشور ها و پلیس بین المللی (اینتر پول) می باشد ،که به دستگیری و استرداد این افراد، به کشور هایی که در خواست استرداد آنها را نموده اند اقدام کند.

بر پایه بند های ( 1-2-5-6-9-13-14-17) ماموریت های پلیس بین المللی(اینتر پل)،این پلیس می تواند، اقدام بدستگیری پاسداران نماید. البته بایستی در نظر گرفت که بند های(7-8-9-10) نیز شامل حال  برخی از پاسداران خواهد شد .

فهرست وظایف پلیس بین المللی در زیر می باشد:

1- انجام كلیه امور پلیسی در سطح دنیا

2- تهیه بانك اطلاعاتی از اطلاعات واصله از كشورهای عضو در زمینه‌های مختلف از جمله سیاهه مجرمین بین المللی ـ اتومبیل های مسروقه ـ اموال فرهنگی مسروقه ـ شگرد مجرمین و …..

3- برگزاری سمینارها و كنفرانس‌های بین‌المللی در زمینه‌های فنی و تخصصی پلیسی

4- تدوین و صدور بولتن‌های تخصصی در زمینه جرایم بین‌المللی

5- ایجاد ارتباط و هماهنگی با مراجع قضایی كشورها در رابطه با مجرمین متواری از كشوری به كشور دیگر

6- استرداد مجرمین

7- پیشگیری و كشف سرقت نظیر سرقت اتومبیل، آثار هنری، بانك، سرقت مسلحانه و غیره

8- مبارزه با مواد مخدر (كشت، تولید، قاچاق، ترافیك و مسیرهای ترانزیت و …..)

9- كشف موارد جعل مدارك هویتی (گذرنامه، روادید و سایر مدارك)

10- كشف جعل اسكناس

11- اقدام برای یافتن گمشدگان بین‌المللی

12- شناسایی اجساد كشف شده

13- تعقیب بین‌المللی

14- ردیابی و شناسایی افراد مورد تقاضا

15- ایجاد ارتباط سریع و آنی با كشورهای عضو كه در مواقعی ارزش حیاتی دارد.

16- فراهم ساختن امكان مسافرت افسران تحقیق در پرونده‌های تحت پیگرد به كشوری كه متهم یا متهمین بدانجا متواری شده‌اند.

17- هر اموری كه مورد مراجعه مراجع انتظامی داخلی كشورها قرار می‌گیرد در صورتی كه به خارج از كشور ارتباط یابد.

« نخستین کنگره جهانی پلیس بین المللی در سال 1914 در موناکو (فرانسه) برگزار شد . هدف از تشکیل این سازمان ایجاد یك سیستم كنترل و مقابله بین‌المللی با جرایم و تأسیس مركزی برای مبادله اطلاعات و اخبار بین پلیس كشورهای مختلف بود

در سال 1946 اجلاسی در بروكسل برای تجدید فعالیت و تعیین مفهوم كلی همكاری پلیس بین‌الملل برگزار گردید و طی آن مقررات و قوانین جدیدی تصویب شد در این اجلاس و شورا “ اینترپل” به عنوان نام اختصاری اداره مركزی انتخاب شد.

ساختمان کنونی آن در شهر لیون (فرانسه) می باشد و در سال 1990 مقر دبیرخانه مركزی سازمان اینترپل به آنجا منتقل شد. در حال حاضر 181 كشور جهان در آن عضویت داشته و فعالیت گسترده‌ای را در زمینه تبادل اخبار و اطلاعات بین پلیس كشورهای عضو به انجام می‌رسانند.

پاریس 6 اکتبر 2007