مجموعه ای از کتابها / نشرياتِ گوناگون /نوشته هائی با ديدگاه هایِ متفاوتِ ديگران ۱و ۲ / فرستاده های ديگران

        ... ادامه

        m.ilbeigi@yahoo.fr            

     ۴

ديگر :     ۱  ۲    ۳

 آوای تبعید – برگستره ادبیات و هنر (avaetabid.com)

مسعود پورهادی

زبان گیلکی

من یک ایرانی دو زبانه ام. زبان اغاز به سخن گفتن من زبان گیلکی است. در مدرسه با زبان فارسی خواندن و نوشتن یادگرفتم و بامیانجیگری زبان فارسی با گویشوران زبان های دیگر به گفت وگو نشستم و هنوز نیز چنین است. با شیوه نگارش زبان فارسی یادگرفتم گیلکی بنویسم. از زبان فارسی لذت می برم.

من یک گیلکم. گیلکی از زبان های ایرانی نو است که در بخشهایی از گیلان رواج دارد. گیلکی در کنار تالشی و تاتی منطق جنوب گیلان از گویشهای عمده این منطقه به شمار میآید، شواهد زبان شناختی نشان از تعلق گیلکی به زبانهای شمال غربی ایرانی دارد. و با زبانهای تالشی، تبری، تاتی هم خانواده است و مشترکاتی با زبانهای کردی، بلوچی، سمنانی و قصرانی دارد.

زبانهای ایرانی نو را به شیوه سنتی به دو گروه اصلی غربی و شرقی تقسیم میکنند که هر یک از این دو گروه نیز به نوبه خود زیر گروههای شمالی و جنوبی دارند . مبنای اصلی این تقسیمبندیها نوآوریها و ابقای مواردی است که پیشتر در دو زبان شناخته شده ایرانی باستان، یعنی فارسی باستان (جنوب غربی) و اوستایی (غیرجنوب غربی) و نیز در زبانهای ایرانی میانه، یعنی فارسی میانه (جنوب غربی)، پارتی (شمال غربی)، سغدی، سکایی، خوارزمی و بلخی   (شرقی) بازتاب داشتهاند. (اشمیت، 1383 : 161)

همه ی زبانهای ایرانی نو از مجموعه زبانهای ایرانی سرچشمه میگیرند، گو اینکه هیچ یک را نمیتوان جانشین بلافصل زبانهای ایرانی میانه ی شناخته شده دانست.  (همان: 412)

زبانهای ایرانی نو زبانهایی هستند که پس از فتح ایران به دست مسلمانان در سال 31 ق / 651 م، به تدریج در مناطق مختلف پدیدار شدند و با آن که برخی از آ نها همزمان با تعدادی از زبانهای ایرانی میانه رایج بوده اند، از لحاظ ساختاری تحول هایی در آنها مشاهده میشود که آنها را از زبانهای میانه متمایز میسازد. (رضایی باغ بیدی، 1388::161)

زبانهای ایرانی دوره میانه از فروپاشی شاهنشاهی هخامنشی در سال 330 قبل از میلادتا مدتی بعد از فتح ایران به دست سپاهیان عرب در سال 31 ق / 651 م، در میان اقوام ایرانی تبار رواج داشت. (همان: 77)

زبانهای ایرانی دوره میانه از فارسی باستان پدید آمدند. از میان زبانهای متعدد ایرانی در دوره باستان که همگی از زبان ایرانی کهن منشعب شده بودند، تنها آثار و مدارکی از چهار زبان: مادی، سکایی، اوستایی و فارسی باستان بازمانده  است. (باقری، 1381 ::43)

زبانهای ایرانی باستان اصطلاحاً به زبانهایی گفته میشود که از هنگام جدایی اقوام ایرانی از هم نژادان آریایی شان در هزاره دوم پیش از میلاد تا اندکی پس از فروپاشی شاهنشاهی هخامنشی در سال 330 قبل از میلاد در میان اقوام ایرانی در پهنه ی وسیعی از مرزهای شمالی چین درشرق (در میان قبایل سکایی) تا سواحل شمال دریای سیاه و دریای آزُف در غرب (درمیان قبایل اسکیتی یا سکایی غربی)، و از شمال غربی فلات ایران (درمیان قبایل مادی) تا سواحل خلیج فارس (در میان قبایل پارسی) رواج داشت. (رضایی باغ بیدی، 1388: 19)

زبانها و لهجه های ایرانی خانواده واحدی را تشکیل میدهند که از یک اصل مشترک منشعب شدهاند. این منبع واحد که تمام زبانها و گویشهای ایرانی از آن مشتق شده اند به طور قراردادی "ایرانی مشترک" نامیده شده است. گویشهای ایرانی خویشاوند که بعدها به زبان تبدیل شده اند، براساس یک فرآیند دگرگونی که به ادوار باستان (آغاز هزاره دوم ق م) می رسد شکل گرفته اند از ایرانی مشترک هیچ سند کتبی باقی نمانده است.

بنابراین، تمام زبانهای ایرانی خویشاوند، قدیم و جدید، مکتوب و غیر مکتوب، با سخنگویان بسیار یا کم، تماماً گویش هایی هستند که از ایرانی مشترک مشتق شد ه اند و در جریان یک تحول طولانی به صورت زبانهای مستقل در  آمده اند. (ارانسکی،  1378: 26 ـ 28)

میان مفهوم زبان و گویش یک رابطه دیالکتیکی وجود دارد. شاخه شاخه شدن و پیدا شدن تفاوت میان دو زبان یک قبیله یا ملت که در اصل یک زبان واحد است منجر به تشکیل گویش ها میگردد. با این همه در شرایط تاریخی معینی هر یک از این گویش ها میتواند منشأ پیدایش یک زبان مستقل گردد. این زبان نیز به نوبه خود میتواند به گویشهای مختلف متحول گردد. (ارانسکی، 1378 : 28)

گیلکی یکی از همین زبانهاست که هم اکنون در شرق و مناطقی از غرب استان گیلان رایج است. ارانسکی گیلکی را یکی از گویشهای گروه زبانهای شمال غربی و مرکزی ایران میداند که مانند یک خط کمربندی در دامنه ی جنوبی البرز کشیده شده است (ارانسکی، 1378 : 146)

ویلهلم گایگر و کوهن دو زبانشناس آلمانی در کتاب "بنیاد زبانشناسی ايرانی" گیلکی را در کنار زبان تالشی، تبری و تاتی جزو  "زبانهای کاسپی"که زیرمجموعه ی زبانهای شمال غربی ایرانی هستند، طبقه بندی کرده اند. (مدنی،1369)

پیرُلکوک، در کتاب "راهنمای زبانهای ایران"، ج 2  ( 1383 : 489 511). تحت عنوان "گویش های حاشیه ی دریای خزر و گویش های شمال غرب ایران" ، علاوه بر چهار گویش فوق، گویش های آذری استان آذربایجان، گویش های سمنان و چندین گویش اطراف شهر سمنان از آن جمله: سرخهای، لاسگردی، سنگسری، بیابانکی، و افتری را نیز در این طبقه بندی جای میدهد.

باتوجه به مطالعات زبانشناسی، زبانهای ایرانی از آن جمله زبان گیلکی، ادامه و یا زیرمجموعه ی زبان فارسی نیستند، بلکه در کنار یکدیگر ادامهی طبیعی و تحو ل یافته ی زبانهای پیش از خود در دوره باستان و میانه ی ایرانی هستند.

از نظر خویشاوندی زبان گیلکی زیر شاخه ی اصلی زبانهای هند و اروپایی، در شاخه ی شمالغربی زبانهای ایرانی(مادی دوره باستان، پهلوی اشکانی یا پارتی دوره میانه) قراردارد.

گیلکی مانند همه گویشهای ایرانی تحتتأثیر فارسی نو است، چون؛ فارسی نو، یگانه زبان رسمی، فرهنگی و همگانی ایرانیان از آغاز دوره اسلامی به بعد بوده و هیچ یک از گویش های ایرانی نو از نفوذ آن بی بهره نمانده اند. واژه های فارسی، عربی و زبانهای دیگر، مانند ترکی، روسی نیز در این گویش وارد شده اند. ولی گویشوران گیلک واژه های زبانهای دیگر را غالباً تغییر داده و با دستگاه آوایی خود تطبیق و آنها را به رنگ و بوی گیلکی در آوردند، بطوری که شناختن برخی از آنها به عنوان یک واژه غیرگیلکی، مستلزم شناختن زبانهای دیگر و دانستن ریشه و بنیاد هر واژه است.

گیلکی در محدوده استان گیلان از شرق با گویشوران مازندرانی و از غرب با گویشوران تالشی و ترکی و از جنوب با گویشوران تاتی همجوار است و در درون محدوده خود دارای گونه هایی است. این گونه ها در محدوده ی خاص خود لهجه های فراوانی گاه با تفاوت بسیار دارند. از ویژگی مهم گونه های گیلکی تفاوت آوایی در تلفظ واژگان در میان گویشوران مناطق مختلف است اما از نظر ساختار دستوری اختلاف چشمگیری در گونه ها دیده نمیشود.

سرزمین گیلان یکی از قدیمی ترین سکونت گاه های اقوام ایرانی است و از نظر تنوع زبانی قابل توجه است . اکثر ساکنین جلگه و کوهستانهای شرق گیلان، مرکز گیلان و نیمی از روستاها و شهرهای غرب گیلان گیلک زباناند. در جنوب گیلان در رودبار در مناطق همجوار با لاهیجان و سیاهکل و رشت گویشوران گیلک زبان زندگی میکنند که مرز زبانی آنها با تاتی چندان مشخص نمیباشد. در غرب گیلان شهرهای رضوا نشهر، پره سر، اسالم، لیسار، آستارا که در نزدیکی دریای کاسپین قرار گرفت ه اند و شهرهای ماسال، شاندرمن که در منطقه دشت قرار گرفته و ماسوله در منطقه کوهستانی و روستاهای کوهستانی صومعه سرا، فومن، شفت، امامزاده ابراهیم تا نزدیکیهای رودبار، اکثریت جمعیت تالشی زبان اند. در شهرها و روستاهای جنوب گیلان گویشوران تات ساکنند. بخش عمده جمعیت رودبار بویژه، رودبار مرکزی، رستم آباد، رحمت آباد و در منطقه عمارلو در دو بخش به نام های خورگام به مرکزیت پره سر و فاراب به مرکزیت جیرنده به  زبان تاتی سخن میگویند. (علیزاده، 1389: 9 ـ 8)

علاوه بر سه زبان بومی (گیلکی، تالشی، تاتی) و زبان رسمی کشور (فارسی) کردی، لری، ترکی و ارمنی در این استان گویشورانی دارد. ترک ها در آستارا و مناطق ساحلی شهرستان هشتپر و مناطق کوهستانی آن و در لوشان و منجیل ساکنند. کردها و لُرها در جنوب گیلان در عمارلو، خورگام، رودبار و لوشان زندگی میکنند. در جنوب تالاب انزلی، ترک هایی که سالها قبل از قفقاز مهاجرت کرده اند زندگی میکنند، در شهرهای بندرانزلی و رشت تعدادی خانوار ارمنی زندگی میکنند. ترکی در انزلی گویشوران قابل توجه ای دارد.

ساکنان منجیل عمدتاً ترک زبانانی هستند که از استانهای زنجان و قزوین به این منطقه نقل مکان کرده اند، در گنجه از توابع رستم آباد، و نیز عمارلو و جیرنده کرد زبانانی مقیم هستند که در ادوار مختلف تاریخی از جمله دوره صفویه، افشاریه و قاجار از کرمانشاهان، قوچان و به قولی از سلیمانه عراق به این منطقه کوچانده شده اند. ساکنان لوشان عمدتا ترکها، لُرها و لکهای مهاجر هستند، برخی از ایلات لُر مانند  " مافی " ، "غیاثوند" و"چگینی"در دوره قاجار از خرم آباد به لوشان کوچانده شده اند.

از منظر تنوع آوایی، گیلکی را میتوان به شش دسته تقسیم کرد:

1 گونه شرقی جلگهای: که از لشتنشاء و بندر کیاشهر تا چابکسر در امتداد دریا در شهرها و روستاهای آستانه اشرفیه، لاهیجان، لنگرود، رودسر، رایج است و در استان مازندران در شهرهای رامسر، تنکابن، چالوس و نوشهر گویشورانی دارد.

2 گونه شرقی کوهستانی: که از کوهستانهای شرق رودبار، دیلمان و سیاهکل تا املش و اشکورات در استان گیلان و همچنین در استان مازندران تا کوهستانهای دو هزارتنکابن گویشورانی دارد. این گونه معروف به "گویش  گالشی" است.

3 گونه غربی فومنی: در شهرها و روستاهای شهرستا نهای فومن، شفت، صومعه سرا گویشورانی دارد.

4 گونه غربی مرکزی: که در شهرهای سنگر، کوچصفهان، خمام، انزلی، تا محدودهه ایی از شهرستان رضوانشهر گویشورانی دارد.

5 گونه غربی رشتی: که در مرکز استان گویشورانی دارد.

6 گونه جنوبی: که شامل شهرهای رستم آباد، رودبار، منجیل و لوشان میشود. در این مناطق گیلکی با زبان تاتی رایج در این منطقه آمیختگی هایی دارد.

منابع:

اشمیت. 1383 .راهنمای زبان های ایرانی، ترجمه فارسی زیر نظر حسن رضایی باغ بیدی،تهران:ققنو س

ارانسکی. 1378 .زبان های ایرانی. ترجمه علی اشرف صادقی، تهران:سخن

باقری. 1381 .تاریخ زبان فارسی. تهران:نشر قطر ه

رضایی باغ بیدی. 1388 .تاریخ زبان های ایرانی.تهران:مرکز دایرالمعارف بزرگ اسلامی

علیزاده. 1389 .نخستین فرهنگ گویش تاتیرودبار زیتون.

رشت:فرهنگ ایلیا